با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Heavy-footed

    ˈhɛvi ˈfʊtɪd ˈhɛvi ˈfʊtɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    دارای گام‌های سنگین، پاسنگین، سنگین‌پا، کندرو (سنگین و کند در حرکت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The heavy-footed elephant plodded through the forest, shaking the ground with each step.
    - فیل سنگین‌پا در جنگل قدم زد و با هر قدم زمین را تکان داد.
    - The heavy-footed dancer lacked the grace and agility of her counterparts.
    - رقصنده‌ی کندرو از ظرافت و چابکی همتایان خود بی‌بهره بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت heavy-footed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heavy-footed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heavy-footed

    لغات نزدیک heavy-footed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند