Heavy-laden

    American: ˌhevɪˈleɪdən British: ˌhevɪˈleɪdən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective
    گران‌بار، سنگین‌بار، دارای بار سنگین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adjective
    پرغم و غصه، پرمخمصه، پرگرفتاری، پررنج، رنجور
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد heavy-laden

    1. adjective Burdened by a weighty load
      Synonyms: heavy, laden, care-laden, burdened, loaded, loaded down

    ارجاع به لغت heavy-laden

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «heavy-laden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heavy-laden

    لغات نزدیک heavy-laden

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند