آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Heavyset

ˈheviˌset ˈheviˌset

معنی heavyset | جمله با heavyset

adjective

جامد، سخته، چهارشانه، کلفت‌وکوتاه، خپل، جسم سخت‌ و جامد ‌و متراکم، کلفت، زمخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

His father is a heavyset man.

پدرش مرد چاق و چله‌ای است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد heavyset

  1. adjective short, heavy, and solidly built

ارجاع به لغت heavyset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heavyset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heavyset

لغات نزدیک heavyset

پیشنهاد بهبود معانی