گذشتهی ساده:
ladenedشکل سوم:
ladenedسومشخص مفرد:
ladensوجه وصفی حال:
ladeningصفت تفضیلی:
more ladenصفت عالی:
most ladenمملو، بارگیریشده، سنگین، پُر، سنگینبار
The tree is laden with fruit.
درخت پر از میوه است.
laden with sorrow
مملو از اندوه
بارگیری کردن، بار کردن، پر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She ladened the cart with fresh fruits.
او گاری را با میوههای تازه بار کرد.
He ladened his backpack with heavy books.
کوله پشتیاش را با کتابهای سنگین پر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «laden» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/laden