آخرین به‌روزرسانی:

Weighted

ˈweɪtɪd ˈweɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

weights

وجه وصفی حال:

weighting

معنی

adjective

سنگین، دارای وزن زیاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weighted

  1. verb weight down with a load
    Synonyms:
    burdened loaded weighed saddled hindered laden charged taxed encumbered freighted angled slanted cumbered
  1. adjective made heavy or weighted down with weariness
    Synonyms:
    leaden

لغات هم‌خانواده weighted

سوال‌های رایج weighted

وجه وصفی حال weighted چی میشه؟

وجه وصفی حال weighted در زبان انگلیسی weighting است.

سوم‌شخص مفرد weighted چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد weighted در زبان انگلیسی weights است.

ارجاع به لغت weighted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weighted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weighted

لغات نزدیک weighted

پیشنهاد بهبود معانی