این لغت به شکل homogenous نیز نوشته میشود ولی شکل نوشتاری homogeneous رایج است.
همگن، یکدست، همسان، مشابه، یکنواخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company aims to create a homogeneous team with similar skills.
شرکت قصد دارد تیمی همسان با مهارتهای مشابه تشکیل دهد.
The mixture is homogeneous after stirring for five minutes.
بعداز هم زدن به مدت پنج دقیقه، مخلوط یکنواخت میشود.
a homogeneous people of a single race, religion, and language.
مردم همگن که یک نژاد و مذهب و زبان دارند.
the homogeneity of the Japanese people contrasts with the heterogeneity of Canadians.
همگنی مردم ژاپن با ناهمگنی مردم کانادا مغایر است.
homogeneous granite
سنگ گرانیت یکدست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «homogeneous» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homogeneous