آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ آبان ۱۴۰۴

    Sore

    sɔːr sɔː

    شکل جمع:

    sores

    معنی sore | جمله با sore

    adjective B1

    دردناک، ملتهب، زخم‌دار، حساس

    My feet are sore from too much walking.

    از پیاده‌روی زیاد پاهایم درد می‌کند.

    The wound is still sore, so don’t touch it.

    زخم هنوز حساس است، پس آن را لمس نکن.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I have a sore throat.

    گلودرد دارم.

    I am sore all over.

    همه جایم درد می‌کند.

    sore struggles

    مبارزات توان‌فرسا

    with a sore heart

    با قلبی آکنده از اندوه

    a sore wound

    زخم دردناک

    sore muscles

    عضلاتی که درد می‌کنند

    to be sore

    درد کردن یا داشتن

    sore news

    خبر رنج‌آور

    a sore subject

    یک موضوع رنج‌آور

    in sore need of help

    شدیداً نیازمند به کمک

    adjective informal

    انگلیسی آمریکایی عصبانی، اوقات تلخ، دل‌خور، ناراحت، رنجیده، آزرده‌خاطر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Are you still sore at me?

    آیا هنوز از من رنجیده‌ای؟

    They were sore after being blamed for something they didn’t do.

    آن‌ها بعداز اینکه به‌خاطر کاری که نکرده بودند سرزنش شدند، آزرده‌خاطر بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    sore over what I had said

    رنجیده به‌ خاطر حرفی که من زده بودم

    noun countable

    زخم، جراحت، جای زخم

    His body was covered with sores.

    بدنش از جراحت پوشیده بود.

    The sore on my neck is getting worse.

    زخم گردنم دارد بدتر می‌شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sore

    1. adjective hurt physically
      Synonyms:
      painful tender aching smarting sensitive raw irritated inflamed bruised burned burning chafed pained hurtful hurting uncomfortable distressing annoying vexatious severe extreme critical acute reddened ulcerated abscessed
      Antonyms:
      well good
    1. adjective angry; hurt mentally
      Synonyms:
      annoyed irritated upset vexed indignant resentful troubled pained grieved aggrieved peeved smarting stung afflicted grieving distressing critical pressing urgent weighty annoying sensitive
      Antonyms:
      happy pleased delighted

    Idioms

    a sore point

    نکته‌ی دردآور، چیزی که درباره‌ی آن شخص حساسیت دارد

    stand out like a sore thumb

    چشمگیر و ناخوشایند بودن

    سوال‌های رایج sore

    شکل جمع sore چی میشه؟

    شکل جمع sore در زبان انگلیسی sores است.

    ارجاع به لغت sore

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sore

    لغات نزدیک sore

    • - sordid
    • - sordor
    • - sore
    • - sore eyes
    • - sore throat
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.