آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Well

    wel wel

    گذشته‌ی ساده:

    welled

    شکل سوم:

    welled

    سوم‌شخص مفرد:

    wells

    وجه وصفی حال:

    welling

    شکل جمع:

    wells

    صفت تفضیلی:

    better

    صفت عالی:

    best

    معنی well | جمله با well

    noun countable A1

    چاه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    an oil well

    چاه نفت

    a deep well

    چاه عمیق

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to sink (or dig) a well

    چاه کندن

    a well cover

    درب (یا سرپوش) چاه

    well rope

    طناب چاه

    well water

    آب چاه

    noun countable

    چشمه، چاه، منبع، مبدا، اساس، منشا، خاستگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The well flows from a granite rock.

    چشمه از یک سنگ خارا بیرون می‌جوشد.

    Tunbridge Wells

    چشمه‌های آب معدنی تانبریج

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The wells of his poetic genius had dried up.

    سرچشمه‌های نبوغ شعری او خشک شده بودند.

    a well of information

    گنجینه‌ای از اطلاعات

    the well of a fountain pen

    منبع یک قلم خودنویس

    an inkwell

    دوات جوهر

    A cool spring wells out of the rock.

    چشمه‌ی خنک از سنگ می‌جوشد.

    verb - intransitive

    در سطح آمدن و جاری شدن، فوران کردن

    Anger welled in his heart.

    خشم در دلش جوشید.

    Tears welled up in her eyes.

    چشمانش پر از اشک شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Blood is welling up from his wound.

    خون از زخم او جاری است.

    adverb

    به‌تمامی، تمام و کمال، بدون اشکال

    The motor runs well.

    موتور خوب کار می‌کند.

    The work is going well.

    کار خوب پیش می‌رود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Treat them well.

    با آن‌ها خوش‌رفتاری کن (خوب رفتار کن).

    to live well

    خوب (یا در رفاه) زندگی کردن

    I know him well.

    خوب او را می‌شناسم.

    What you said was spoken well.

    هرچه گفتید به‌جا بود.

    Stir well before cooking.

    قبل از پختن خوب به هم بزنید.

    interjection

    اوه، خیلی خب، بسیار خب

    adjective

    خوب، تندرست، سالم، راحت

    well advanced

    خیلی پیشرفته

    well-educated

    (خوب) تحصیل کرده

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a well-paying job

    شغل پر درآمد (با حقوق مکفی)

    well-worn shoes

    کفش‌های کاملاً کهنه

    She is quite well.

    حال او کاملاً خوب است.

    He may come as well.

    او هم می‌تواند بیاید.

    This is my house as well as my office.

    اینجا خانه‌ی من است و همچنین محل کارم.

    Ramin is doing well at school.

    رامین در مدرسه موفق است.

    The patient is doing well.

    حال بیمار خوب است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد well

    1. adjective healthy
      Synonyms:
      fit fine sound strong robust hale hearty vigorous wholesome able-bodied hardy in good health chipper great fresh blooming right up to par together trim sane husky alive and kicking right as rain bright-eyed solid as a rock bushy-tailed wrapped tight strong as an ox flourishing
      Antonyms:
      sick ill unhealthy diseased
    1. adjective lucky, fortunate
      Synonyms:
      happy good right fitting proper agreeable satisfactory comfortable useful profitable fine bright flourishing prosperous thriving advisable prudent pleasing providential
      Antonyms:
      unlucky unfortunate unhappy
    1. adverb happily, pleasantly; capably
      Synonyms:
      ably capably effectively successfully adequately properly suitably nicely agreeably satisfactorily famously skillfully expertly efficiently completely thoroughly correctly excellently admirably attentively carefully closely fully strongly soundly proficiently competently conscientiously rightly splendidly adeptly commendably in a satisfactory manner irreproachably profoundly accurately with skill
      Antonyms:
      badly unpleasantly incapably
    1. adverb sufficiently
      Synonyms:
      enough quite rather somewhat easily adequately amply fully properly suitably appropriately fittingly satisfactorily considerably greatly highly substantially thoroughly completely entirely wholly extremely very much far freely readily right smoothly abundantly becomingly by a wide margin effortlessly heartily luxuriantly plentifully
      Antonyms:
      insufficiently badly
    1. noun water hole
      Synonyms:
      hole pool pit source spring fountain wellspring watering place reservoir depression mouth origin fount derivation inception root repository abyss chasm mine shaft spout geyser springs bore fountainhead spa

    Collocations

    do well

    خوب (یا سالم) بودن

    wish someone well

    برای کسی آرزوی کامیابی کردن، خیر کسی را خواستن

    Idioms

    do well

    1- موفق بودن، کامیاب بودن 2- (بیمار) رو به بهبود بودن

    do well for oneself

    (در کار و کاسبی) موفق بودن، کار و بار خوب داشتن

    get well

    (بیمار) خوب شدن، سالم شدن

    leave well (enough) alone

    سری که درد نمی‌کند دستمال نبند

    سوال‌های رایج well

    گذشته‌ی ساده well چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده well در زبان انگلیسی welled است.

    شکل سوم well چی میشه؟

    شکل سوم well در زبان انگلیسی welled است.

    شکل جمع well چی میشه؟

    شکل جمع well در زبان انگلیسی wells است.

    وجه وصفی حال well چی میشه؟

    وجه وصفی حال well در زبان انگلیسی welling است.

    سوم‌شخص مفرد well چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد well در زبان انگلیسی wells است.

    صفت تفضیلی well چی میشه؟

    صفت تفضیلی well در زبان انگلیسی better است.

    صفت عالی well چی میشه؟

    صفت عالی well در زبان انگلیسی best است.

    ارجاع به لغت well

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «well» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well

    لغات نزدیک well

    • - welkin
    • - welknit
    • - well
    • - well (or ill) matched
    • - well adjusted
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.