با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Geyser

    ˈɡaɪzər ˈɡaɪzər ˈɡiːzə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    زمین‌شناسی آبفشان، چشمه‌ی آبگرم، چشمه جوشان آب گرم و معدنی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The geyser's eruption was a popular tourist attraction.
    - فوران آبفشان یک جاذبه‌ی توریستی محبوب بود.
    - The geyser erupted with a powerful burst of steam and water.
    - آبفشان با فوران قوی بخار و آب بیرون آمد.
    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی آب‌گرم‌کن (گازی)
    - We had to call a plumber to fix the geyser in our kitchen.
    - مجبور شدیم با یک لوله‌کش تماس بگیریم تا آب‌گرم‌کن آشپزخانه‌ی ما را تعمیر کند.
    - The geyser in the hotel room provided instant hot water for our showers.
    - آب‌گرم‌کن اتاق هتل آب گرم فوری را برای دوش‌های ما آماده می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد geyser

    1. noun fountain
      Synonyms: gusher, hot spring, jet, spout, thermal spring

    ارجاع به لغت geyser

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «geyser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/geyser

    لغات نزدیک geyser

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی