شکل جمع:
estimationsقضاوت، نظر، عقیده، دیدگاه، برداشت، تصور
Her skills grew in my estimation after the successful presentation.
پساز ارائهی موفق، مهارتهای او در نظر من ارتقا یافت.
In their estimation, the project will take at least a year to complete.
به عقیدهی آنها، این پروژه حداقل یک سال طول میکشد تا تکمیل شود.
in my estimation
از نظر من
برآورد، تخمین، سنجش، ارزیابی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Based on my estimation, we will need about 200 meters of fabric.
بر اساس تخمین من، حدود ۲۰۰ متر پارچه نیاز خواهیم داشت.
Computer-aided estimations help in planning large construction projects.
برآوردهای کامپیوتری به برنامهریزی پروژههای بزرگ ساختمانی کمک میکنند.
an instrument for the estimation of air humidity
اسبابی برای ارزیابی رطوبت هوا
شکل جمع estimation در زبان انگلیسی estimations است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «estimation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/estimation