شکل جمع:
admirationsتعجب، حیرت، شگفت، پسند، تحسین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to have admiration (for)
تحسین کردن، قابل ستایش دانستن
He looked at the rugs with admiration.
با شگفتی به فرشها نگریست.
Hafez was one of his greatest admirations.
حافظ یکی از اشخاصی بود که بیش از همه مورد تحسین او بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «admiration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/admiration