با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Admirer

ədˈmaɪrər ədˈmaɪərə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    admirers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    تحسین‌کننده، ستاینده
    • - He's always been an admirer of classical music.
    • - او همیشه از تحسین‌کنندگان موسیقی کلاسیک بوده است.
    • - The artist had an admirer who never missed one of her exhibitions.
    • - این هنرمند ستاینده‎‌ای داشت که هرگز یکی از نمایشگاه‌های او را از دست نداد.
  • noun countable
    قدیمی شیفته، دلباخته
    • - The anonymous admirer left a bouquet of roses on her doorstep.
    • - شیفته‌ی ناشناس دسته‌گل رز را در جلو در خانه‌اش گذاشت.
    • - Her admirer sent love letters.
    • - دلباخته‌ی او نامه‌های عاشقانه فرستاد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد admirer

  1. noun person who holds someone in high regard
    Synonyms: adherent, beau, believer, booster, boyfriend, buff, bug, cat, devotee, disciple, enthusiast, fan, fancier, fiend, follower, freak, girlfriend, groupie, hound, junkie, lover, nut, partisan, patron, rooter, suitor, supporter, swain, sweetheart, wooer, worshiper
    Antonyms: critic, enemy, opponent

لغات هم‌خانواده admirer

ارجاع به لغت admirer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «admirer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/admirer

لغات نزدیک admirer

پیشنهاد بهبود معانی