شکل جمع:
boostersبالابرنده، زیادکننده، تقویتکننده، افزایشدهنده، افزاینده
A good night’s sleep can be a powerful energy booster.
خواب خوب شبانه میتواند تقویتکنندهی قدرتمندی برای انرژی بدن باشد.
This award is a big booster for her motivation.
این جایزه بالابرندهی بزرگی برای انگیزه اوست.
حامی، ترقیدهنده، مروج، تبلیغکننده، مدافع، مشوق، پشتیبان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Brand boosters on social media help drive product awareness.
تبلیغکنندگان برند در شبکههای اجتماعی به افزایش آگاهی از محصول کمک میکنند.
She’s a passionate booster of local artists and galleries.
او مروج پرشور هنرمندان و گالریهای محلی است.
one of Clinton's boosters
یکی از پشتیبانان کلینتون
پزشکی دوز تقویتی، دوز یادآور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
The booster jab helps your body maintain its protection.
تزریق تقویتی به بدن کمک میکند تا ایمنی خود را حفظ کند.
Children usually receive a booster vaccine before starting school.
کودکان معمولاً پیشاز ورود به مدرسه، واکسن یادآور دریافت میکنند.
موتور کمکی، موتور تقویتی
The mission failed when the booster failed to ignite.
مأموریت زمانی شکست خورد که موتور تقویتی روشن نشد.
The spacecraft uses two large boosters attached to the main fuel tank.
فضاپیما از دو راکت کمکی بزرگ که به مخزن اصلی سوخت متصلاند استفاده میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «booster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/booster