شکل جمع:
patronsحافظ، حامی، نگهدار، پشتیبان، ولی نعمت، مشتری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a generous man who was a patron of poets and artists
مرد سخاوتمندی که حامی شعرا و هنرمندان بود
the patrons of the symphony orchestra
اعانهدهندگان به ارکستر سمفونیک
one of the patrons of the library
یکی از مراجعهکنندگان کتابخانه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «patron» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patron