با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Patron

ˈpeɪtrən ˈpeɪtrən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    patrons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
حافظ، حامی، نگهدار، پشتیبان، ولی نعمت، مشتری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a generous man who was a patron of poets and artists
- مرد سخاوتمندی که حامی شعرا و هنرمندان بود
- the patrons of the symphony orchestra
- اعانه‌دهندگان به ارکستر سمفونیک
- one of the patrons of the library
- یکی از مراجعه‌کنندگان کتابخانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد patron

  1. noun person who supports a cause
    Synonyms: advocate, angel, backer, benefactor, booster, champion, defender, encourager, fairy godparent, fan, financer, friend, front, guarantor, guardian, guide, head, helper, leader, partisan, patron saint, philanthropist, protector, sponsor, supporter, surety, sympathizer, well-wisher
    Antonyms: detractor, enemy, opponent, opposition
  2. noun person who does business at establishment
    Synonyms: buyer, client, customer, frequenter, habitué, purchaser, shopper
    Antonyms: employee, manager, owner

ارجاع به لغت patron

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patron» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patron

لغات نزدیک patron

پیشنهاد بهبود معانی