شکل جمع:
customersمشتری، خریدار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
one of the customers of this shop
یکی از مشتریان این مغازه
The store values every customer and their feedback.
فروشگاه برای هر مشتری و نظرات آنها ارزش قائل است.
آدم، شخص (با ویژگی متمایز)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
What a rough customer!
چه آدم خشنی!
The customer with the red hat stood out in the crowd.
این شخص با کلاه قرمز در میان جمعیت قرار داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «customer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/customer