آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Accustomed

əˈkʌstəmd əˈkʌstəmd

سوم‌شخص مفرد:

accustoms

وجه وصفی حال:

accustoming

معنی accustomed | جمله با accustomed

adjective C1

خوگرفته، معتاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He started speaking with his accustomed smile.

با لبخند همیشگی خود شروع به صحبت کرد.

He is accustomed to being alone.

او به تنها بودن خو گرفته است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accustomed

  1. adjective be or become prepared, used to
    Synonyms:
    familiar adapted trained used to habituated acquainted seasoned inured acclimatized addicted given to disciplined confirmed settled in in the habit habituated in grooved familiarized
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده accustomed

سوال‌های رایج accustomed

وجه وصفی حال accustomed چی میشه؟

وجه وصفی حال accustomed در زبان انگلیسی accustoming است.

سوم‌شخص مفرد accustomed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد accustomed در زبان انگلیسی accustoms است.

ارجاع به لغت accustomed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accustomed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accustomed

لغات نزدیک accustomed

پیشنهاد بهبود معانی