امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Addicted

əˈdɪktɪd əˈdɪktɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    addicts
  • وجه وصفی حال:

    addicting
  • صفت تفضیلی:

    more addicted
  • صفت عالی:

    most addicted

معنی

adjective
خوگرفته ، آموخته و معتاد ، تسلیم‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد addicted

  1. adjective dependent on something, compulsive
    Synonyms:
    dependent attached hooked obsessed prone to inclined accustomed habituated used to addicted devoted fond absorbed predisposed given to given over to fanatic wedded to hyped imbued strung out under the influence spaced out
    Antonyms:
    independent disinclined unaccustomed opposed

ارجاع به لغت addicted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «addicted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/addicted

لغات نزدیک addicted

پیشنهاد بهبود معانی