آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Addict

    ˈædɪkt ˈædɪkt

    گذشته‌ی ساده:

    addicted

    شکل سوم:

    addicted

    سوم‌شخص مفرد:

    addicts

    وجه وصفی حال:

    addicting

    شکل جمع:

    addicts

    معنی addict | جمله با addict

    noun countable B2

    معتاد، وابسته

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Many social media addicts don’t realize how much time they’re wasting.

    بسیاری از معتادان به شبکه‌های اجتماعی متوجه نمی‌شوند چقدر زمان را از دست می‌دهند.

    In that country they force addicts into kicking their habits.

    در آن کشور معتادان را وادار به ترک اعتیاد می‌کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a T.V. addict

    وابسته به تلویزیون

    to be addicted

    معتاد بودن

    to become addicted

    معتاد شدن

    He has become addicted to cigarettes.

    او به سیگار معتاد شده است.

    verb - transitive

    معتاد کردن، خو دادن، اعتیاد دادن، وابسته کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Their goal is not just to sell the product, but to addict as many people as possible.

    هدف آن‌ها فقط فروش محصول نیست، بلکه معتاد کردن هرچه بیشتر مردم است.

    He was addicted to painkillers after a surgery.

    او پس‌از عمل جراحی به داروهای مسکن وابسته شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد addict

    1. noun person who has compulsion toward
      Synonyms:
      fan enthusiast follower practitioner habitué devotee buff zealot aficionado junkie hound nut fiend freak
    1. verb to cause (someone or oneself) to become dependent (on something, especially a narcotic drug)
      Synonyms:
      accustom crave hook habituate incline indulge surrender use

    سوال‌های رایج addict

    گذشته‌ی ساده addict چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده addict در زبان انگلیسی addicted است.

    شکل سوم addict چی میشه؟

    شکل سوم addict در زبان انگلیسی addicted است.

    شکل جمع addict چی میشه؟

    شکل جمع addict در زبان انگلیسی addicts است.

    وجه وصفی حال addict چی میشه؟

    وجه وصفی حال addict در زبان انگلیسی addicting است.

    سوم‌شخص مفرد addict چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد addict در زبان انگلیسی addicts است.

    ارجاع به لغت addict

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «addict» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/addict

    لغات نزدیک addict

    • - adder's-mouth
    • - adder's-tongue
    • - addict
    • - addicted
    • - addiction
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.