گذشتهی ساده:
buffedشکل سوم:
buffedسومشخص مفرد:
buffsوجه وصفی حال:
buffingشکل جمع:
buffsصفت تفضیلی:
more buffصفت عالی:
most buffچرم گاومیش، چرم زرد خوابدار، ضربت، گاو وحشی،زرد نخودی، محکم، از چرم گاومیش، براق کردن، جلا، پوست انسان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was wearing a buff uniform.
اونیفورم زرد مایل به قهوهای به تن داشت.
He is a movie buff.
او خورهی سینما است.
a history buff
علامهی تاریخ
First polish the shoes, then buff them.
اول کفشها را واکس بزن، بعد برق بینداز.
عریان، لخت و پتی، لخت و عور
گذشتهی ساده buff در زبان انگلیسی buffed است.
شکل سوم buff در زبان انگلیسی buffed است.
شکل جمع buff در زبان انگلیسی buffs است.
وجه وصفی حال buff در زبان انگلیسی buffing است.
سومشخص مفرد buff در زبان انگلیسی buffs است.
صفت تفضیلی buff در زبان انگلیسی more buff است.
صفت عالی buff در زبان انگلیسی most buff است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «buff» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buff