گذشتهی ساده:
burnishedشکل سوم:
burnishedسومشخص مفرد:
burnishesوجه وصفی حال:
burnishingجلا دادن، پرداخت کردن، صیقل دادن، جلا، صیقل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
burnished metal
فلز پرجلا (پرداختشده)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burnish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burnish