فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Burnout

ˈbɜrnˌɑʊt ˈbɜːnaʊt

شکل جمع:

burnouts

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: burn-out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

از پا درآمدن، فرسودگی روانی، خستگی شدید (در اثر فشار کار و نگرانی و غیره)

To avoid burnout, it's important to take regular breaks and manage workloads.

برای جلوگیری از خستگی شدید، مهم است که استراحت‌های منظم داشته باشید و بار کاری را مدیریت کنید.

After months of overworking, he suffered from severe burnout.

پس‌از ماه‌ها کار زیاد، او از فرسودگی شدید رنج برد.

noun countable uncountable

خاموشی موتور، از کار افتادن موتور (در اثر تمام شدن سوخت موشک یا جت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The pilot reported engine burnout and prepared for an emergency landing.

خلبان، خاموشی موتور را گزارش داد و برای فرود اضطراری آماده شد.

The mission was successful despite the early burnout.

ماموریت علی‌رغم از کار افتادن زودهنگام موتور موفقیت‌آمیز بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد burnout

  1. noun a state of severe exhaustion and diminished performance, often due to work pressures or excessive demands.
    Synonyms:
    become drained exhaust fatigue get tired grow weary run down run-out-of-steam stress-out tire wear down wear out

ارجاع به لغت burnout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burnout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burnout

لغات نزدیک burnout

پیشنهاد بهبود معانی