آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Glaze

    ɡleɪz ɡleɪz

    گذشته‌ی ساده:

    glazed

    شکل سوم:

    glazed

    سوم‌شخص مفرد:

    glazes

    وجه وصفی حال:

    glazing

    شکل جمع:

    glazes

    معنی glaze | جمله با glaze

    verb - transitive

    (پنجره و غیره) شیشه دار کردن، شیشه زدن به، (ظروف سفالی و غیره) لعاب دار کردن، لعاب زدن به، (سطح نقاشی شده را) جلادادن، بارنگ فرانما جلا دادن

    Temperatures fell suddenly, glazing all highways in the region.

    دمای هوا به طور ناگهانی کاهش یافت و تمام بزرگراه های منطقه را پوشش داد.

    When a pot is glazed it typically undergoes two firings.

    هنگامی که یک گلدان لعاب داده می شود، معمولاً دو بار پخته می شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    glazed paper

    کاغذ براق

    verb - intransitive

    بی نور و بیحالت شدن درگفتگوی ازچشم، (چشم) تار و غبار گرفته شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    the glazed eyes of the dying patient

    چشمان بی‌حالت و غبارگرفته‌ی مریض درحال مرگ

    Sometimes his eyes would glaze over for a second or two.

    گاهی چشمانش یکی دو ثانیه تار می‌شد.

    verb - transitive

    با لایه ای از یخ (یا هر چیز براق) پوشاندن

    the storm glazed trees with ice.

    طوفان درختان را با یخ پوشانده بود.

    verb - transitive

    غذا و آشپزی با لایه‌ای از شیره‌ی شکر پوشاندن، شکر اندود کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    glazed cookies

    نان شیرینی شکراندود

    verb - intransitive

    صیقلی شدن، براق شدن

    We later learned that the dishes had not been properly glazed.

    بعداً فهمیدیم که ظروف به درستی لعاب نشده بودند.

    noun countable uncountable

    صیقل، براقی، لایه‌ای براق، لعاب

    Chintz with a beautiful glaze.

    پارچه‌ی چیت که به‌طور دل‌پسندی براق است.

    Add the liquid to the pan, and stir until it has been reduced to a glaze.

    مایع را به تابه اضافه کنید و هم بزنید تا به یک لایه براق تبدیل شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The vase was sold cheaply because of a fault in the glaze.

    گلدان به دلیل نقص در لعاب ارزان فروخته شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد glaze

    1. noun varnish, lacquer
      Synonyms:
      shine gloss polish luster sheen finish coat enamel glint patina
      Antonyms:
      stripper
    1. verb varnish, lacquer
      Synonyms:
      coat cover shine polish gloss enamel burnish rub buff lacquer furbish overlay glance glass make lustrous incrust make vitreous vitrify
      Antonyms:
      strip

    Collocations

    glazed tile

    آجر کاشی

    glazing wheel

    چرخ پرداخت

    سوال‌های رایج glaze

    گذشته‌ی ساده glaze چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده glaze در زبان انگلیسی glazed است.

    شکل سوم glaze چی میشه؟

    شکل سوم glaze در زبان انگلیسی glazed است.

    شکل جمع glaze چی میشه؟

    شکل جمع glaze در زبان انگلیسی glazes است.

    وجه وصفی حال glaze چی میشه؟

    وجه وصفی حال glaze در زبان انگلیسی glazing است.

    سوم‌شخص مفرد glaze چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد glaze در زبان انگلیسی glazes است.

    ارجاع به لغت glaze

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «glaze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glaze

    لغات نزدیک glaze

    • - glaucous
    • - glaucous gull
    • - glaze
    • - glazed
    • - glazed tile
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.