گذشتهی ساده:
strippedشکل سوم:
strippedسومشخص مفرد:
stripsوجه وصفی حال:
strippingشکل جمع:
stripsبرهنه کردن یا شدن، لخت کردن یا شدن، کندن، پوست کندن، عریان شدن، لباس درآوردن
Boys should not strip barks from trees.
پسران نباید پوست درختان را بکنند.
to strip a child completely for a medical examination
برای معاینهی پزشکی کودک را کاملاً برهنه کردن
We stripped the feathers from the chicken.
پرهای مرغ را کندیم.
The dancer stripped gradually as she sang.
رقاصه درحین آواز خواندن بهتدریج لباسهای خود را درمیآورد.
He stripped the dead soldier's overcoat and ran away.
پالتو سرباز مرده را کند و فرار کرد.
جدا کردن، کندن، بریدن، پاره کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is not easy to strip wallpaper.
کندن کاغذ دیواری آسان نیست.
She carefully stripped the bedsheet from the mattress to wash it.
ملحفه را بااحتیاط از روی تشک جدا کرد تا آن را بشوید.
محروم کردن، گرفتن، تهی کردن، دوشیدن، خالی کردن
They stripped the spy of all his medals and privileges.
جاسوس را از کلیهی مدالها و امتیازات خود محروم کردند.
The story, stripped of its political connotations, is boring.
تهی کردن مضامین سیاسی، این داستان را خستهکننده میکند.
to strip a cow
گاو را کاملاً دوشیدن
The sultan was stripped of all his powers.
تمام اختیارات سلطان را از او گرفتند.
(قطعات و ...) جدا کردن، پیاده کردن، باز کردن
He could strip and reassemble a machine gun in the dark.
او میتوانست در تاریکی یک مسلسل را پیاده و سوار کند.
It's time to strip the old tiles from the bathroom.
وقت آن است که کاشیهای قدیمی حمام را جدا کنید.
بردن، دزدیدن، به یغما بردن
They cut down the trees and stripped the land of its natural resources.
آنان درختان را بریدند و غنایم طبیعی زمین را به یغما بردند.
They stripped the room of all its furniture.
همهی اثاثیهی اتاق را بردند.
باریکه، نوار، تکه
a landing-strip in the jungle
باند فرود در جنگل
the Gaza Strip
نوارهی غزه
a strip of forest
یک باریکه جنگل
a strip of land
یک زمین باریک
a strip of board
یک باریکه تخته
a strip of paper
یک پاره کاغذ
a strip of cloth
یک تکه پارچه
نوار غزه
(انگلیس - عامیانه) لخت و پتی کردن یا شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strip