گذشتهی ساده:
undressedشکل سوم:
undressedسومشخص مفرد:
undressesوجه وصفی حال:
undressingلباس کندن، جامه معمولی (در مقایسه با یونیفورم)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He undressed and jumped in the lake.
او لخت شد و توی دریاچه پرید.
I undressed the baby.
من لباس بچه را در آوردم.
The abandoned child was found in a state of undress.
کودک رهاشده را لختوپتی پیدا کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «undress» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undress