آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Disarray

ˌdɪsəˈreɪ ˌdɪsəˈreɪ

گذشته‌ی ساده:

disarrayed

شکل سوم:

disarrayed

سوم‌شخص مفرد:

disarrays

وجه وصفی حال:

disarraying

معنی disarray | جمله با disarray

noun verb - transitive

اغتشاش، بی‌نظمی، درهم‌وبرهمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His death has left the company in complete disarray.

مرگ او شرکت را دچار نابه‌سامانی کامل کرده است.

The soldiers left the battlefield in disarray.

سربازان با بی‌نظمی میدان نبرد را ترک کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to throw into disarray

نابه‌سامان کردن

The child has disarrayed the books.

کودک کتابها را در هم ریخته است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد disarray

  1. noun disorder, confusion, mess
    Antonyms:

سوال‌های رایج disarray

گذشته‌ی ساده disarray چی میشه؟

گذشته‌ی ساده disarray در زبان انگلیسی disarrayed است.

شکل سوم disarray چی میشه؟

شکل سوم disarray در زبان انگلیسی disarrayed است.

وجه وصفی حال disarray چی میشه؟

وجه وصفی حال disarray در زبان انگلیسی disarraying است.

سوم‌شخص مفرد disarray چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد disarray در زبان انگلیسی disarrays است.

ارجاع به لغت disarray

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disarray» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disarray

لغات نزدیک disarray

پیشنهاد بهبود معانی