آشفتگی، وضع ازهمپاشیده، هرجومرج، اوضاع بههمریخته، وضعیت شیرتوشیر، آشفتهبازار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The once beautiful garden was now in shambles.
باغی که زمانی زیبا بود، اکنون ازهمپاشیده شده بود.
The town was in shambles after the hurricane hit.
پساز وقوع طوفان، شهر آشفتهبازار بود.
قدیمی کشتارگاه، قتلگاه، صحنهی کشتار، قصابی، سلاخخانه، مسلخ، قصابخانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The smell of blood and death filled the shambles.
بوی خون و مرگ کشتارگاه را پر کرده بود.
The shambles was a grim and gruesome place to work.
سلاخخانه مکانی بد و وحشتناک برای کار بود.
خرابه، ویرانه
The aftermath of the battle left the town in shambles.
عواقب نبرد، شهرِ ویرانه بود.
The country was left in shambles after the violent conflict.
پساز درگیری شدید، کشور خرابه شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shambles» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shambles