سروصدا و درهمبرهمی، محشر، غلغله
After his speech, the meeting became a bedlam.
پس از نطق او در جلسه غوغا به پا شد.
The crowd went absolutely mad. It was bedlam.
جمعیت کاملاً عصبانی شدند و غلغله شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bedlam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bedlam