فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Din

dɪn dɪn

گذشته‌ی ساده:

dinned

شکل سوم:

dinned

سوم‌شخص مفرد:

dins

وجه وصفی حال:

dinning

شکل جمع:

dins

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

صدای بلند، غوغا، طنین بلند، طنین افکندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the din of the angry people who had gathered in the square

غوغای مردم خشمگینی که در میدان گرد آمده بودند

The deafening din of the bombs and grenades exploding around me.

غرش کرکننده‌ی بمب‌ها و نارنجک‌هایی که در اطرافم منفجر می‌شدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When the road got clogged, hundreds of car horns dinned in protest.

وقتی که راه بند آمد، بوق صدها ماشین به اعتراض به غرش در آمدند.

I have a headache and there is a dinning sound in my ears.

سردرد دارم و گوشم صدا می‌دهد.

to din an idea into one's ears

اندیشه‌ای را در گوش کسی چپاندن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد din

  1. noun loud, continuous noise
    Synonyms:
    sound noise racket uproar commotion clamor confusion outcry hubbub tumult buzz row crash clangor shout disquiet bedlam pandemonium boisterousness clatter jangle hullabaloo brouhaha hoo-ha hurly-burly stridency clash music tintamarre tintinnabulation babel percussion

ارجاع به لغت din

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «din» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/din

لغات نزدیک din

پیشنهاد بهبود معانی