فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brouhaha

bruːˈhɑːhɑː ˈbruːhɑːhɑː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    جنجال، سر‌و‌صدا، قیل و قال، ولوله، های‌وهوی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brouhaha

  1. noun A condition of intense public interest or excitement
    Synonyms: uproar, to-do, sensation, stir, ado, fracas, hubbub, melee, row, setto, hoo-hah, katzenjammer

ارجاع به لغت brouhaha

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brouhaha» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brouhaha

لغات نزدیک brouhaha

پیشنهاد بهبود معانی