شکل جمع:
sensationsاحساس، حس، شعور، ادراک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
a sensation of cold
احساس سرما
the sensation of hearing
حس شنوایی
شور، هیجان، غلغله، جنجال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His new play has created a sensation in New- York.
نمایش جدید او در نیویورک غلغله به پا کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sensation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sensation