آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Sensation

senˈseɪʃn senˈseɪʃn

شکل جمع:

sensations

معنی sensation | جمله با sensation

noun countable uncountable B2

احساس، حس (فیزیکی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

Touching the hot surface gave him an immediate painful sensation.

لمس سطح داغ، باعث احساس دردناک فوری در او شد.

The disease causes a loss of sensation in the fingers.

این بیماری باعث بی‌حسی در انگشتان می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a sensation of cold

احساس سرما

the sensation of hearing

حس شنوایی

noun singular countable B2

احساس، حس (به‌ویژه حس غیرقابل توصیف)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Standing on the cliff gave him a sensation of both fear and excitement.

ایستادن روی صخره، به او حس ترس و هیجان داد.

She described the moment as a sensation of pure joy.

او آن لحظه را به‌عنوان احساس شادی خالص توصیف کرد.

noun singular B2

شور، هیجان، غلغله، جنجال، غوغا، هیاهو

His new play has created a sensation in New- York.

نمایش جدید او در نیویورک غلغله به پا کرده است.

The singer’s new album created a sensation among fans.

آلبوم جدید خواننده، در میان هواداران شوروهیجان به وجود آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sensation

سوال‌های رایج sensation

شکل جمع sensation چی میشه؟

شکل جمع sensation در زبان انگلیسی sensations است.

ارجاع به لغت sensation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sensation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sensation

لغات نزدیک sensation

پیشنهاد بهبود معانی