شکل جمع:
sensationsاحساس، حس (فیزیکی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
Touching the hot surface gave him an immediate painful sensation.
لمس سطح داغ، باعث احساس دردناک فوری در او شد.
The disease causes a loss of sensation in the fingers.
این بیماری باعث بیحسی در انگشتان میشود.
a sensation of cold
احساس سرما
the sensation of hearing
حس شنوایی
احساس، حس (بهویژه حس غیرقابل توصیف)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Standing on the cliff gave him a sensation of both fear and excitement.
ایستادن روی صخره، به او حس ترس و هیجان داد.
She described the moment as a sensation of pure joy.
او آن لحظه را بهعنوان احساس شادی خالص توصیف کرد.
شور، هیجان، غلغله، جنجال، غوغا، هیاهو
His new play has created a sensation in New- York.
نمایش جدید او در نیویورک غلغله به پا کرده است.
The singer’s new album created a sensation among fans.
آلبوم جدید خواننده، در میان هواداران شوروهیجان به وجود آورد.
شکل جمع sensation در زبان انگلیسی sensations است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sensation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sensation