گذشتهی ساده:
thrilledشکل سوم:
thrilledسومشخص مفرد:
thrillsوجه وصفی حال:
thrillingشکل جمع:
thrillsهیجان، بههیجان آوردن، به تپش درآوردن، لرز، لرزه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That film thrilled the audience.
آن فیلم حضار را به شور آورد.
thrilling
شورانگیز
I was thrilled to hear the news.
از شنیدن آن خبر ذوق کردم.
An earthquake thrills the land.
زلزله زمین را به لرزه در میآورد.
a thrilling voice
صدای مرتعش
the thrill of victory
شور پیروزی
the thill of the hunt
هیجان شکار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrill