آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ بهمن ۱۴۰۳

    Inspire

    ɪnˈspaɪr ɪnˈspaɪə

    گذشته‌ی ساده:

    inspired

    شکل سوم:

    inspired

    سوم‌شخص مفرد:

    inspires

    وجه وصفی حال:

    inspiring

    معنی inspire | جمله با inspire

    verb - transitive B2

    الهام بخشیدن، انگیزه دادن، الهام‌‌بخش بودن، برانگیختن، منبع الهام بودن، ایجاد انگیزه کردن

    His dedication to fitness inspires those around him.

    تعهد او به تناسب‌اندام منبع الهام اطرافیانش است.

    Her courage in facing her fears has always inspired me.

    شجاعت او در مواجهه با ترس‌هایش همیشه الهام‌بخش من بوده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The teacher's passion for science can inspire students to explore new ideas.

    اشتیاق معلم به دانش می‌تواند دانش‌آموزان را به کشف ایده‌های جدید الهام بخشد.

    verb - transitive B2

    (حس یا واکنش هیجانی) القا کردن، برانگیختن، پدید آوردن، ایجاد کردن، وحی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    His efforts for the project will inspire the team with motivation.

    تلاش‌های او برای این پروژه، در اعضای تیم ایجاد انگیزه خواهد کرد.

    A good manager should inspire honesty and transparency at all levels of the organization.

    مدیر خوب باید در تمام سطوح سازمان صداقت و شفافیت را برانگیزاند.

    verb - transitive B2

    (ایده برای خلق اثر هنری، محصول و...) منبع الهام بودن، الهام بخشیدن، الهام‌بخش بودن

    He performed a beautiful piece of music inspired by her partner's eyes.

    او با الهام از چشمان یارش قطعه‌‌ی موسیقی زیبایی را اجرا کرد.

    The artist’s unique style inspired a new wave of creativity in the industry.

    سبک منحصربه‌فرد این هنرمند موج جدیدی از خلاقیت را در این صنعت الهام بخشید.

    verb - intransitive verb - transitive

    پزشکی زیست‌شناسی دم فرو بردن، تو کشیدن، دمیدن، استنشاق کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    When you inspire, you take air into your lungs.

    هنگام استنشاق، هوا را وارد ریه‌های خود می‌کنید.

    He forgot to inspire when he dove into the water.

    هنگام شیرجه زدن در آب، فراموش کرد که دم فرو برد.

    verb - transitive

    (به چیزی) منجر شدن، انجامیدن، باعث شدن، مسبب شدن

    Hard work inspires greater opportunities.

    کار سخت به فرصت‌های بزرگ‌تری می‌انجامد.

    Curiosity often inspires new discoveries.

    کنجکاوی اغلب به اکتشافات جدیدی منجر می‌شود.

    verb - transitive

    قدیمی روح دمیدن، جان بخشیدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inspire

    1. verb encourage, stimulate
      Synonyms:
      cause affect influence motivate stimulate excite provoke trigger spur animate arouse elate embolden exhilarate hearten invigorate urge galvanize stir quicken inflame impress imbue infuse instill enliven inform sway touch work up produce occasion carry commove endue enkindle fire up give impetus give rise to give one an idea get infect inspirit reassure set up spark start off be responsible for
      Antonyms:
      discourage dissuade

    سوال‌های رایج inspire

    گذشته‌ی ساده inspire چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده inspire در زبان انگلیسی inspired است.

    شکل سوم inspire چی میشه؟

    شکل سوم inspire در زبان انگلیسی inspired است.

    وجه وصفی حال inspire چی میشه؟

    وجه وصفی حال inspire در زبان انگلیسی inspiring است.

    سوم‌شخص مفرد inspire چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد inspire در زبان انگلیسی inspires است.

    ارجاع به لغت inspire

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inspire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inspire

    لغات نزدیک inspire

    • - inspirator
    • - inspiratory
    • - inspire
    • - inspired
    • - inspiring
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.