وادار کردن، بخشیدن به (با with ) پوشانیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to endue an object with life
در چیزی جان دمیدن
The court endued him with full citizenship rights.
دادگاه حقوق کامل شهروندی را به او اعطا کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «endue» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/endue