آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ آذر ۱۴۰۳

    Gift

    ɡɪft ɡɪft

    گذشته‌ی ساده:

    gifted

    شکل سوم:

    gifted

    سوم‌شخص مفرد:

    gifts

    وجه وصفی حال:

    gifting

    شکل جمع:

    gifts

    معنی gift | جمله با gift

    noun countable A2

    هدیه، کادو، پیشکش، ره‌آورد، تحفه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    He opened the gift with excitement.

    او با هیجان کادو را باز کرد.

    The charity event collected gifts for underprivileged children.

    در این مراسم خیریه هدایایی برای کودکان بی‌بضاعت جمع‌آوری شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She received a beautiful gift for her birthday.

    او برای تولدش هدیه‌ی زیبایی دریافت کرد.

    noun countable informal

    مفت، مفت‌ومجانی، مفتکی، ساده، بی‌دردسر، عین آب خوردن (چیزی که به‌طرز شگفت‌آوری ارزان یا آسان است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The goal we received was a real gift.

    گلی که خوردیم خیلی مفت بود.

    The price of the shirt was unbelievable; it was a gift!

    قیمت پیراهن باورنکردنی بود؛ مفت‌ومجانی بود!

    noun countable C1

    استعداد، توانایی، قابلیت، توانمندی، موهبت، قریحه، قدرت خاص

    The musician's gift for playing the piano is truly remarkable.

    توانایی این نوازنده در نواختن پیانو واقعاً قابل‌توجه است.

    They recognized her gift in mathematics at an early age.

    آن‌ها استعداد او در ریاضیات را از سنین پایین تشخیص دادند.

    verb - transitive

    اعطا کردن، پیشکش کردن، هدیه دادن، کادو دادن، بخشیدن، تقدیم کردن

    She gifted me a beautiful handmade scarf for my birthday.

    او برای تولدم به من شال‌گردن دست‌باف زیبایی هدیه داد.

    I want to gift you my favorite painting as a token of appreciation.

    به نشانه‌ی قدردانی از شما، می‌خواهم نقاشی مورد علاقه‌ام را به شما تقدیم کنم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gift

    1. noun something given freely, for no recompense
      Synonyms:
      donation contribution present allowance benefit bonus grant reward offering charity favor premium handout subsidy boon largesse alms bounty provision hand tip token remembrance award legacy souvenir tribute ration relief endowment bestowal goodie dispensation philanthropy presentation subscription gratuity honorarium benefaction bequest pittance write-off remittance giveaway oblation offertory lagniappe fairing hand-me-down libation
      Antonyms:
      loss penalty forfeit
    1. noun talent, aptitude
      Synonyms:
      ability capacity aptitude capability power faculty genius knack flair bent attribute leaning endowment forte specialty attainment accomplishment set acquirements propensity turn head nose instinct numen

    Collocations

    a deed of gift

    هبه نامه

    the gift of gab

    استعداد خوش‌بیانی، دهان‌گرمی، خوش‌صحبتی

    Idioms

    to look a gift horse in the mouth

    از هدیه‌ی دریافتی عیب گرفتن، دندان اسب پیش‌کشی را شمردن

    سوال‌های رایج gift

    گذشته‌ی ساده gift چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده gift در زبان انگلیسی gifted است.

    شکل سوم gift چی میشه؟

    شکل سوم gift در زبان انگلیسی gifted است.

    شکل جمع gift چی میشه؟

    شکل جمع gift در زبان انگلیسی gifts است.

    وجه وصفی حال gift چی میشه؟

    وجه وصفی حال gift در زبان انگلیسی gifting است.

    سوم‌شخص مفرد gift چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد gift در زبان انگلیسی gifts است.

    ارجاع به لغت gift

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gift

    لغات نزدیک gift

    • - Giemsa stain
    • - GIF
    • - gift
    • - gift box
    • - gift certificate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.