گذشتهی ساده:
giftedشکل سوم:
giftedسومشخص مفرد:
giftsوجه وصفی حال:
giftingشکل جمع:
giftsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هبه نامه
استعداد خوشبیانی، دهانگرمی، خوشصحبتی
to look a gift horse in the mouth
از هدیهی دریافتی عیب گرفتن، دندان اسب پیشکشی را شمردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gift» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gift