۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Flair

fler fleə

شکل جمع:

flairs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1

شامه سگ، بویایی، (مجا) قوه تشخیص، فراست، استعداد، خصیصه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He had a flair for classical music.

او شم موسیقی کلاسیک داشت.

He did every thing with a flair.

او در کارهایش سیلقه و ذوق خاصی به خرج می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flair

  1. noun talent, style
    Synonyms:
    ability gift aptitude faculty knack genius mastery taste feel style elegance accomplishment aptness turn head chic dash presence panache glamour zip splash pizzazz shine bent
    Antonyms:
    inability incapacity ineptness ineptitude

سوال‌های رایج flair

شکل جمع flair چی میشه؟

شکل جمع flair در زبان انگلیسی flairs است.

ارجاع به لغت flair

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flair» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flair

لغات نزدیک flair

پیشنهاد بهبود معانی