فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Glamour

ˈɡlæmər ˈɡlæmə

شکل جمع:

glamours

توضیحات:

همچنین glamor نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار glamour رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

زرق‌وبرق (هیجان‌انگیز و اغلب غیرواقعی و وهمی)

the glamour of Hollywood

زرق‌وبرق هالیوود

She was captivated by the glamor of the movie star's life.

او شیفته‌ی زرق‌وبرق زندگی این ستاره‌ی سینما شد.

noun uncountable

جذابیت، فریبایی، سحرآمیزی، گیرایی سحر‌آمیز، جذبه‌ی مسحور‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She exuded a certain glamour that made her the center of attention.

او فریبایی و جذابیتی خاص از خود نشان داد که او را در مرکز توجه قرار داد.

the glamor of the Orient

جذبه‌ی مسحور‌کننده‌ی خاورزمین

noun uncountable

(در اصل) جادو، طلسم، افسون

The witch cast a glamour to put the prince to sleep.

ساحره برای اینکه شاهزاده را به خواب ببرد، طلسم و جادویی را به‌ کار گرفت.

The girls appeared to be under a glamor.

چنین به نظر می‌رسید که دختران طلسم شده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glamour

  1. noun sophisticated style
    Synonyms:
    charm attraction appeal charisma magnetism fascination interest beauty prestige enchantment allure allurement romance color star quality animal magnetism ravishment bewitchment razzle-dazzle
    Antonyms:
    ugliness plainness dullness drab

ارجاع به لغت glamour

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glamour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glamour

لغات نزدیک glamour

پیشنهاد بهبود معانی