شکل جمع:
glamoursهمچنین glamor نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار glamour رایج است.
زرقوبرق (هیجانانگیز و اغلب غیرواقعی و وهمی)
the glamour of Hollywood
زرقوبرق هالیوود
She was captivated by the glamor of the movie star's life.
او شیفتهی زرقوبرق زندگی این ستارهی سینما شد.
جذابیت، فریبایی، سحرآمیزی، گیرایی سحرآمیز، جذبهی مسحورکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She exuded a certain glamour that made her the center of attention.
او فریبایی و جذابیتی خاص از خود نشان داد که او را در مرکز توجه قرار داد.
the glamor of the Orient
جذبهی مسحورکنندهی خاورزمین
(در اصل) جادو، طلسم، افسون
The witch cast a glamour to put the prince to sleep.
ساحره برای اینکه شاهزاده را به خواب ببرد، طلسم و جادویی را به کار گرفت.
The girls appeared to be under a glamor.
چنین به نظر میرسید که دختران طلسم شدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «glamour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glamour