با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Enchantment

ɪnˈtʃæntmənt ɪnˈtʃɑːntmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    افسون، جادو، سحر
    • - Music has lost all its enchantment for her.
    • - موسیقی در نظر او همه‌ی فریبایی خود را از دست داده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد enchantment

  1. noun magic
    Synonyms: witchery, sorcery, magic spell, charm, magic
  2. noun great delight
    Synonyms: captivation, allurement, fascination, attraction, happiness, rapture

ارجاع به لغت enchantment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enchantment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enchantment

لغات نزدیک enchantment

پیشنهاد بهبود معانی