آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ آبان ۱۴۰۴

    Appeal

    əˈpiːl əˈpiːl

    گذشته‌ی ساده:

    appealed

    شکل سوم:

    appealed

    سوم‌شخص مفرد:

    appeals

    وجه وصفی حال:

    appealing

    شکل جمع:

    appeals

    معنی appeal | جمله با appeal

    noun countable C1

    فراخوان، درخواست (برای پول، کمک و...)

    They launched an appeal to raise funds for the hospital.

    آن‌ها فراخوانی برای جمع‌آوری پول برای بیمارستان راه‌اندازی کردند.

    The organization’s appeal for volunteers was very successful.

    درخواست کمک سازمان برای داوطلبان بسیار موفق بود.

    noun countable

    حقوق استیناف، فرجام‌خواهی، درخواست تجدیدنظر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The judge rejected the appeal due to lack of evidence.

    قاضی فرجام‌خواهی را به‌دلیل کمبود شواهد رد کرد.

    They submitted an appeal to the court challenging the decision.

    آن‌ها درخواست تجدیدنظری به دادگاه ارائه دادند و با تصمیم مخالفت کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His appeal was not granted.

    درخواست تجدیدنظر او رد شد.

    Appeals Court, Court of Appeals

    دادگاه فرجام، محکمه‌ی استیناف

    noun countable

    ورزش اعتراض به داور، درخواست تجدیدنظر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The captain raised an appeal when the referee missed the offside.

    وقتی داور خطای آفساید را ندید، کاپیتان اعتراضی مطرح کرد.

    After an appeal, the judge awarded the point to the other player.

    پس‌از درخواست تجدیدنظر، داور امتیاز را به بازیکن دیگر داد.

    noun uncountable B2

    جذابیت، کشش، گیرایی، جذبه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Her designs have a visual appeal.

    طراحی‌های او جذابیت بصری دارند.

    The product’s appeal comes from its simplicity and elegance.

    کشش این محصول از سادگی و ظرافت آن ناشی می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the appeal of her smile

    گیرایی لبخند او

    verb - intransitive C1

    فراخوان دادن، درخواست کردن، تقاضا کردن، کمک خواستن (به‌صورت عمومی)

    The Governor appealed for help for earthquake victims.

    فرماندار برای زلزله‌زدگان درخواست کمک فوری کرد.

    Doctors are appealing to the public to donate blood.

    پزشکان از مردم تقاضا کردند که خون اهدا کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The Prime Minister appealed to the Parliament for cooperation.

    نخست‌وزیر از مجلس درخواست همکاری کرد.

    I appeal to your sense of philanthropy.

    من به حس بشردوستی شما متوسل می‌شوم.

    He appealed to the Prime Minister to have his job back.

    برای بازگشت به شغل خود به نخست‌وزیر پناه برد.

    verb - intransitive

    حقوق درخواست تجدیدنظر کردن، فرجام‌خواهی کردن

    After losing the case, he appealed to the Supreme Court.

    پس‌از باختن پرونده، او به دیوان عالی فرجام‌خواهی کرد.

    The judge granted him permission to appeal the decision.

    قاضی به او اجازه داد که نسبت به تصمیم صادره درخواست تجدیدنظر کند.

    verb - intransitive

    اعتراض کردن، درخواست تجدیدنظر کردن (به‌صورت رسمی)

    He appealed against the fine issued by the council.

    او نسبت به جریمه‌ی صادرشده توسط شورا اعتراض کرد.

    After the announcement, several students appealed the exam results.

    پس‌از اعلام نتایج، چند دانش‌آموز نسبت به نمرات امتحان اعتراض کردند.

    verb - intransitive B2

    جذب کردن، جلب کردن، خوشایند بودن، علاقه‌مند کردن

    The idea of traveling alone appeals to many young people.

    ایده‌ی تنها سفر کردن برای بسیاری از جوانان خوشایند است.

    What appeals to me about this book is its realistic characters.

    چیزی که در این کتاب برای من جذاب است، شخصیت‌های واقع‌گرایانه‌ی آن است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His argument appealed to me.

    استدلال او مرا گرفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد appeal

    1. noun request for help
      Synonyms:
      call plea prayer application request petition claim demand proposal question address overture proposition submission solicitation suit bid recourse entreaty invocation adjuration importunity imploration requisition supplication
      Antonyms:
      refusal denial disclaimer revocation retraction
    1. noun power to attract, interest
      Synonyms:
      attraction charm attractiveness beauty allure fascination glamor pleasingness interestingness charmingness engagingness seductiveness
      Antonyms:
      ugliness
    1. verb request
      Synonyms:
      ask call apply address question beg urge require demand entreat plead petition pray solicit implore crave submit propose advance refer claim sue adjure importune contest resort to proposition strike call upon bid hit on
      Antonyms:
      deny refuse recall renounce retract revoke
    1. verb attract, interest
      Synonyms:
      attract interest charm engage please entice tempt intrigue invite fascinate captivate allure catch the eye enchant beguile
      Antonyms:
      disgust turn off turn away

    سوال‌های رایج appeal

    معنی appeal به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «appeal» در زبان فارسی به «درخواست»، «جذابیت» یا «فرجام‌خواهی» ترجمه می‌شود؛ بسته به بافت جمله، یکی از این معانی مدنظر خواهد بود.

    کلمه‌ی «appeal» زمانی به‌کار می‌رود که چیزی یا کسی قدرت جلب توجه، علاقه یا احساسات دیگران را دارد. این جذابیت می‌تواند ظاهری، فکری، احساسی یا حتی اخلاقی باشد. مثلاً گفته می‌شود که یک برند تجاری، طراحی یک محصول یا حتی رفتار یک فرد «appeal» دارد؛ یعنی دیگران را به‌خود جذب می‌کند و حس مثبت یا تمایل به تعامل با آن را ایجاد می‌نماید. در دنیای تبلیغات و بازاریابی، appeal یک اصل حیاتی است، چرا که بدون داشتن آن، هیچ پیام یا محصولی نمی‌تواند در ذهن مخاطب ماندگار شود.

    از سوی دیگر، «appeal» به معنای درخواست رسمی، مؤثر یا محترمانه نیز به‌کار می‌رود. زمانی‌که فردی خواهان کمک، تغییر نظر، یا رسیدگی دوباره به موضوعی است، ممکن است «appeal» کند. این معنا در روابط انسانی، دیپلماسی، و حتی فعالیت‌های اجتماعی کاربرد فراوان دارد. کسی که بتواند با کلام یا رفتار خود به‌طور مؤثری appeal کند، معمولاً در اقناع دیگران یا جلب حمایت موفق‌تر است. بنابراین appeal به‌نوعی ترکیبی از قدرت بیان، صداقت و توانایی ایجاد همدلی است.

    جذابیت یا appeal لزوماً ظاهری نیست. گاهی یک شخصیت آرام، یا یک باور اصیل، می‌تواند به‌اندازه‌ی یک چهره‌ی زیبا یا محصول درخشان، مخاطب را جذب کند. به همین دلیل است که در بسیاری از توصیف‌ها، گفته می‌شود «appeal» یک موضوع درونی و عمیق است، نه صرفاً سطحی و ظاهری. این عمق می‌تواند از ویژگی‌هایی مثل صداقت، صمیمیت، مهارت یا حتی مقاومت در برابر سختی‌ها ناشی شود.

    در روان‌شناسی اجتماعی، appeal نقش مهمی در شکل‌گیری احساس تعلق، علاقه‌مندی و اعتماد ایفا می‌کند. افراد یا پدیده‌هایی که appeal بیشتری دارند، راحت‌تر می‌توانند شبکه‌های اجتماعی بسازند، مخاطب را تحت‌تأثیر قرار دهند یا حتی الهام‌بخش باشند. این پدیده در رهبری، آموزش، روابط عاشقانه و حتی سیاست نیز دیده می‌شود، هرچند ما در اینجا به جنبه‌های غیرسیاسی آن می‌پردازیم.

    appeal مفهومی است که هم در سطح فردی و هم جمعی، بسیار مهم و اثرگذار است. در یک ارائه‌ی کاری، اگر حرف‌های گوینده appeal نداشته باشند، شنونده بی‌تفاوت خواهد بود. در طراحی، اگر یک محصول appeal بصری نداشته باشد، خریدار از آن چشم‌پوشی خواهد کرد. به همین دلیل، پرورش جذابیت فردی و توانایی درخواست مؤثر، یکی از مهارت‌های کلیدی در زندگی حرفه‌ای و شخصی است.

    گذشته‌ی ساده appeal چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده appeal در زبان انگلیسی appealed است.

    شکل سوم appeal چی میشه؟

    شکل سوم appeal در زبان انگلیسی appealed است.

    شکل جمع appeal چی میشه؟

    شکل جمع appeal در زبان انگلیسی appeals است.

    وجه وصفی حال appeal چی میشه؟

    وجه وصفی حال appeal در زبان انگلیسی appealing است.

    سوم‌شخص مفرد appeal چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد appeal در زبان انگلیسی appeals است.

    ارجاع به لغت appeal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «appeal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appeal

    لغات نزدیک appeal

    • - apparitor
    • - appassionata
    • - appeal
    • - appeal to
    • - appealability
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.