گذشتهی ساده:
appealedشکل سوم:
appealedسومشخص مفرد:
appealsوجه وصفی حال:
appealingشکل جمع:
appealsفراخوان، درخواست (برای پول، کمک و...)
They launched an appeal to raise funds for the hospital.
آنها فراخوانی برای جمعآوری پول برای بیمارستان راهاندازی کردند.
The organization’s appeal for volunteers was very successful.
درخواست کمک سازمان برای داوطلبان بسیار موفق بود.
حقوق استیناف، فرجامخواهی، درخواست تجدیدنظر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge rejected the appeal due to lack of evidence.
قاضی فرجامخواهی را بهدلیل کمبود شواهد رد کرد.
They submitted an appeal to the court challenging the decision.
آنها درخواست تجدیدنظری به دادگاه ارائه دادند و با تصمیم مخالفت کردند.
His appeal was not granted.
درخواست تجدیدنظر او رد شد.
Appeals Court, Court of Appeals
دادگاه فرجام، محکمهی استیناف
ورزش اعتراض به داور، درخواست تجدیدنظر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
The captain raised an appeal when the referee missed the offside.
وقتی داور خطای آفساید را ندید، کاپیتان اعتراضی مطرح کرد.
After an appeal, the judge awarded the point to the other player.
پساز درخواست تجدیدنظر، داور امتیاز را به بازیکن دیگر داد.
جذابیت، کشش، گیرایی، جذبه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژه
Her designs have a visual appeal.
طراحیهای او جذابیت بصری دارند.
The product’s appeal comes from its simplicity and elegance.
کشش این محصول از سادگی و ظرافت آن ناشی میشود.
the appeal of her smile
گیرایی لبخند او
فراخوان دادن، درخواست کردن، تقاضا کردن، کمک خواستن (بهصورت عمومی)
The Governor appealed for help for earthquake victims.
فرماندار برای زلزلهزدگان درخواست کمک فوری کرد.
Doctors are appealing to the public to donate blood.
پزشکان از مردم تقاضا کردند که خون اهدا کنند.
The Prime Minister appealed to the Parliament for cooperation.
نخستوزیر از مجلس درخواست همکاری کرد.
I appeal to your sense of philanthropy.
من به حس بشردوستی شما متوسل میشوم.
He appealed to the Prime Minister to have his job back.
برای بازگشت به شغل خود به نخستوزیر پناه برد.
حقوق درخواست تجدیدنظر کردن، فرجامخواهی کردن
After losing the case, he appealed to the Supreme Court.
پساز باختن پرونده، او به دیوان عالی فرجامخواهی کرد.
The judge granted him permission to appeal the decision.
قاضی به او اجازه داد که نسبت به تصمیم صادره درخواست تجدیدنظر کند.
اعتراض کردن، درخواست تجدیدنظر کردن (بهصورت رسمی)
He appealed against the fine issued by the council.
او نسبت به جریمهی صادرشده توسط شورا اعتراض کرد.
After the announcement, several students appealed the exam results.
پساز اعلام نتایج، چند دانشآموز نسبت به نمرات امتحان اعتراض کردند.
جذب کردن، جلب کردن، خوشایند بودن، علاقهمند کردن
The idea of traveling alone appeals to many young people.
ایدهی تنها سفر کردن برای بسیاری از جوانان خوشایند است.
What appeals to me about this book is its realistic characters.
چیزی که در این کتاب برای من جذاب است، شخصیتهای واقعگرایانهی آن است.
His argument appealed to me.
استدلال او مرا گرفت.
کلمهی «appeal» در زبان فارسی به «درخواست»، «جذابیت» یا «فرجامخواهی» ترجمه میشود؛ بسته به بافت جمله، یکی از این معانی مدنظر خواهد بود.
کلمهی «appeal» زمانی بهکار میرود که چیزی یا کسی قدرت جلب توجه، علاقه یا احساسات دیگران را دارد. این جذابیت میتواند ظاهری، فکری، احساسی یا حتی اخلاقی باشد. مثلاً گفته میشود که یک برند تجاری، طراحی یک محصول یا حتی رفتار یک فرد «appeal» دارد؛ یعنی دیگران را بهخود جذب میکند و حس مثبت یا تمایل به تعامل با آن را ایجاد مینماید. در دنیای تبلیغات و بازاریابی، appeal یک اصل حیاتی است، چرا که بدون داشتن آن، هیچ پیام یا محصولی نمیتواند در ذهن مخاطب ماندگار شود.
از سوی دیگر، «appeal» به معنای درخواست رسمی، مؤثر یا محترمانه نیز بهکار میرود. زمانیکه فردی خواهان کمک، تغییر نظر، یا رسیدگی دوباره به موضوعی است، ممکن است «appeal» کند. این معنا در روابط انسانی، دیپلماسی، و حتی فعالیتهای اجتماعی کاربرد فراوان دارد. کسی که بتواند با کلام یا رفتار خود بهطور مؤثری appeal کند، معمولاً در اقناع دیگران یا جلب حمایت موفقتر است. بنابراین appeal بهنوعی ترکیبی از قدرت بیان، صداقت و توانایی ایجاد همدلی است.
جذابیت یا appeal لزوماً ظاهری نیست. گاهی یک شخصیت آرام، یا یک باور اصیل، میتواند بهاندازهی یک چهرهی زیبا یا محصول درخشان، مخاطب را جذب کند. به همین دلیل است که در بسیاری از توصیفها، گفته میشود «appeal» یک موضوع درونی و عمیق است، نه صرفاً سطحی و ظاهری. این عمق میتواند از ویژگیهایی مثل صداقت، صمیمیت، مهارت یا حتی مقاومت در برابر سختیها ناشی شود.
در روانشناسی اجتماعی، appeal نقش مهمی در شکلگیری احساس تعلق، علاقهمندی و اعتماد ایفا میکند. افراد یا پدیدههایی که appeal بیشتری دارند، راحتتر میتوانند شبکههای اجتماعی بسازند، مخاطب را تحتتأثیر قرار دهند یا حتی الهامبخش باشند. این پدیده در رهبری، آموزش، روابط عاشقانه و حتی سیاست نیز دیده میشود، هرچند ما در اینجا به جنبههای غیرسیاسی آن میپردازیم.
appeal مفهومی است که هم در سطح فردی و هم جمعی، بسیار مهم و اثرگذار است. در یک ارائهی کاری، اگر حرفهای گوینده appeal نداشته باشند، شنونده بیتفاوت خواهد بود. در طراحی، اگر یک محصول appeal بصری نداشته باشد، خریدار از آن چشمپوشی خواهد کرد. به همین دلیل، پرورش جذابیت فردی و توانایی درخواست مؤثر، یکی از مهارتهای کلیدی در زندگی حرفهای و شخصی است.
گذشتهی ساده appeal در زبان انگلیسی appealed است.
شکل سوم appeal در زبان انگلیسی appealed است.
شکل جمع appeal در زبان انگلیسی appeals است.
وجه وصفی حال appeal در زبان انگلیسی appealing است.
سومشخص مفرد appeal در زبان انگلیسی appeals است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appeal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appeal