گذشتهی ساده:
appealedشکل سوم:
appealedسومشخص مفرد:
appealsوجه وصفی حال:
appealingشکل جمع:
appealsجاذبه، گیرایی، جذبه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
the appeal of her smile
گیرایی لبخند او
Her designs have a visual appeal.
طراحیهای او جذابیت بصری دارند.
حقوق استیناف، فرجام، فرجامخواهی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
Appeals Court, Court of Appeals
دادگاه فرجام، محکمهی استیناف
پژوهش
His appeal was not granted.
درخواست پژوهش او رد شد.
متهم کردن، تهمت زدن
درخواست کردن، التماس کردن، متوسل شدن
Ali appealed to a higher court.
علی از دادگاه بالاتری درخواست پژوهش کرد.
The Governor appealed for help for earthquake victims.
فرماندار برای زلزلهزدگان درخواست کمک فوری کرد.
I appeal to your sense of philanthropy.
من به حس بشردوستی شما متوسل میشوم.
He appealed to the Prime Minister to have his job back.
برای بازگشت به شغل خود به نخستوزیر پناه برد.
The Prime Minister appealed to the Parliament for cooperation.
نخستوزیر از مجلس درخواست همکاری کرد.
جذب کردن
His argument appealed to me.
استدلال او مرا گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appeal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appeal