فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Recourse

ˈriːkɔːrs rɪˈkɔːs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مراجعه، اعاده، چاره، وسیله، توسل، پاتوق، میعادگاه، متوسل شدن به، مراجعه کردن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

without recourse to outside help

بدون دستیازی به کمک خارجی

to have recourse to the law

متوسل شدن به قانون

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I have no other recourse but to call the police.

چاره‌ای جز این ندارم که پلیس را خبر کنم.

my last recourse

آخرین چاره‌ی من

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recourse

  1. noun alternative
    Synonyms:
    option choice substitute aid help resource remedy refuge expedient expediency resort way out support makeshift shift stopgap stand-by appeal

ارجاع به لغت recourse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recourse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recourse

لغات نزدیک recourse

پیشنهاد بهبود معانی