مراجعه، اعاده، چاره، وسیله، توسل، پاتوق، میعادگاه، متوسل شدن به، مراجعه کردن به
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
without recourse to outside help
بدون دستیازی به کمک خارجی
to have recourse to the law
متوسل شدن به قانون
I have no other recourse but to call the police.
چارهای جز این ندارم که پلیس را خبر کنم.
my last recourse
آخرین چارهی من
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «recourse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recourse