آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Substitute

    ˈsʌbstətuːt ˈsʌbstɪtjuːt

    گذشته‌ی ساده:

    substituted

    شکل سوم:

    substituted

    سوم‌شخص مفرد:

    substitutes

    وجه وصفی حال:

    substituting

    شکل جمع:

    substitutes

    معنی substitute | جمله با substitute

    noun adverb countable B2

    عوض، جانشین، تعویض، جانشین کردن، تعویض کردن، جابه‌جاکردن، بدل

    noun adverb countable

    جانشین، بدل، جانشین کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Since he couldn't come, he sent a substitute.

    چون خودش نمی‌توانست بیاید، یک نفر را به جای خودش فرستاد.

    a substitute teacher

    معلم موقت (جانشین معلم)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Honey is a good substitute for sugar.

    عسل معادل خوبی برای شکر است.

    to substitute a new method for an old one

    روش نوینی را جانشین روش کهنه‌ای کردن

    Can you substitute for me at the meeting?

    آیا می‌توانی به‌جای من به جلسه بروی؟

    to substitute sulfur for oxygen in a molecule

    در یک ملکول گوگرد را جانشین اکسیژن کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد substitute

    1. adjective alternative
      Synonyms:
      alternate other additional supplementary supplemental acting temporary reserve replacement artificial false imitation experimental substitutive surrogate proxy representative second backup tentative makeshift stopgap sham dummy near simulated pseudo counterfeit vicarious vicarial ersatz mock spurious supposititious symbolic
    1. noun someone or something that takes the place of another
      Synonyms:
      replacement representative proxy delegate alternate stand-in relief agent assistant reserve backup double temp fill-in understudy surrogate resource supply equivalent deputy vicar succedaneum successor stopgap makeshift expedient recourse resort standby expediency auxiliary refuge relay procurator dummy pinch-hitter temporary supplanter ghost locum changeling temporary expedient dernier ressort ghost writer locum tenens symbol
      Antonyms:
      permanent
    1. verb interchange, exchange
      Synonyms:
      replace exchange alternate change switch sub supplant displace cover for fill in for spell relieve deputize proxy act for stand in for stand for take over swap swap places with back up serve in one’s stead double for go as commute fill one’s position take another’s place answer for supersede be in place of do the work of

    لغات هم‌خانواده substitute

    noun
    substitute, substitution
    verb - transitive
    substitute

    سوال‌های رایج substitute

    گذشته‌ی ساده substitute چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده substitute در زبان انگلیسی substituted است.

    شکل سوم substitute چی میشه؟

    شکل سوم substitute در زبان انگلیسی substituted است.

    شکل جمع substitute چی میشه؟

    شکل جمع substitute در زبان انگلیسی substitutes است.

    وجه وصفی حال substitute چی میشه؟

    وجه وصفی حال substitute در زبان انگلیسی substituting است.

    سوم‌شخص مفرد substitute چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد substitute در زبان انگلیسی substitutes است.

    ارجاع به لغت substitute

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «substitute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/substitute

    لغات نزدیک substitute

    • - substituent
    • - substitutable
    • - substitute
    • - substitution
    • - substitutionary
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.