گذشتهی ساده:
deputizedشکل سوم:
deputizedسومشخص مفرد:
deputizesوجه وصفی حال:
deputizingنمایندگی دادن، نیابت کردن، نمایندگی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bill was presented by Mr. Daliri, deputizing for the prime minister.
لایحه از طرف آقای دلیری که به نمایندگی از سوی نخستوزیر عمل میکرد، تقدیم شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deputize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deputize