ادبی بچهی اشتباهی، بچهی عوضی (در افسانههای جن و پری) (بچهای که پریان به جای بچهای که دزدیدهاند میگذارند)
The villagers were convinced that the crying baby in the crib was a changeling
اهالی روستا متقاعد شده بودند که نوزادی که در گهواره گریه میکرد، اشتباهی است.
In Celtic folklore, it was believed that fairies would replace newborns with changelings, who often displayed strange and unnatural characteristics.
داستان پریان جادوگری شرور را به تصویر میکشید که در تاریکی شب بچهی انسان را با بچهی عوضی عوض میکرد.
قدیمی خائن (شخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The spy was considered a changeling after he betrayed his country and joined the enemy.
این جاسوس پس از خیانت به کشورش و پیوستن به دشمن، خائن به حساب میآمد.
The soldier was labeled a changeling after he deserted his unit and joined the opposing army.
سرباز پس از اینکه این سرباز یگان خود را ترک کرد و به ارتش مخالف پیوست، برچسب خائن روی او گذاشته شد.
قدیمی احمق، کودن، پخمه
The changeling's lack of intellect was evident to everyone around him.
فقدان عقل این احمق برای همهی اطرافیانش مشهود بود.
Despite his best efforts, the changeling could not comprehend the most basic of tasks.
علیرغم تمام تلاشهایش، کودن نتوانست ابتداییترین وظایف را درک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «changeling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/changeling