شکل نوشتاری دیگر این لغت: halfwit
احمق، کندذهن، پخمه، کودن، خنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The comedian made a joke about the half-wit who couldn't figure out how to open a door.
این کمدین در مورد پخمهای که نمیدانست چگونه دری را باز کند، شوخی کرد.
You're a halfwit.
تو یه کودنی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half-wit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-wit