شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): half volley
ورزش هاف والی (ضربهای که بلافاصله بعد از برخورد توپ با زمین زده میشود)
The player's half-volley was executed with incredible precision.
هاف والی این بازیکن با دقتی باورنکردنی زده شد.
The coach emphasized the importance of timing and footwork when attempting a half-volley.
مربی بر اهمیت زمانبندی و حرکت پا در هنگام ضربهی هاف والی تأکید کرد.
ورزش هاف والی زدن (از نزدیک سطح زمین به توپ ضربه زدن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tennis player expertly half-volleyed the ball to win the point.
این تنیسور بهطرز ماهرانهای توپ را هاف والی زد تا امتیاز را کسب کند.
He half-volleyed, scoring a spectacular goal.
او هاف والی زد و یک گل تماشایی را به ثمر رساند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «half-volley» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/half-volley