Dingbat

    ˈdɪŋbæt ˈdɪŋbæt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (قدیمی - عامیانه - سنگ یا چوب و هر چیزی که برای پرتاب کردن مناسب باشد) قلوه سنگ، پرتابه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun
    (عامیانه - چاپ) تزیینات چاپی (برای مثال طرحهایی که در ابتدای فصل چاپ می‌شود)
    noun
    آدم احمق، آدم اشتباه کار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد dingbat

    1. noun A person regarded as strange, eccentric, or crazy
      Synonyms: crackpot, crazy, eccentric, lunatic, crank, loon, loony, cuckoo, ding-a-ling, kook, nut, screwball, weirdie, weirdo

    ارجاع به لغت dingbat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dingbat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dingbat

    لغات نزدیک dingbat

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند