با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lunatic

ˈluːnətɪk ˈluːnətɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lunatics

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دیوانه، مجنون، ماه‌زده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- lunatic asylum
- دیوانه خانه
- lunatic behavior
- رفتار دیوانه‌وار
- Political lunatics who would do anything.
- سیاست‌مداران احمقی که از هیچ‌کاری رو گردان نیستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunatic

  1. adjective crazy, mad
    Synonyms: absurd, baked, balmy, bananas, bonkers, cracked, crazed, daft, demented, deranged, dippy, flaky, flipped out, foolish, freaked out, fried, idiotic, insane, irrational, kooky, loco, maniac, maniacal, nonsensical, nutty, preposterous, psyched out, psychotic, schizoid, screwy, stupid, unsound, whacko, zany
    Antonyms: healthy, sane, sensible
  2. noun person who is crazy, mad
    Synonyms: crackpot, crank, cuckoo, demoniac, flake, fruitcake, kook, lamebrain, loon, maniac, neurotic, nut, paranoid, psycho, psychopath, psychotic, scatterbrain, schizophrenic, sociopathic
    Antonyms: sane

ارجاع به لغت lunatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunatic

لغات نزدیک lunatic

پیشنهاد بهبود معانی