شکل جمع:
crackpotsصفت تفضیلی:
more crackpotصفت عالی:
most crackpotآدم عجیبوغریب، خل، مشنگ
The crackpot claimed to have invented a machine that could turn water into gold.
این آدم عجیبوغریب ادعا کرد که دستگاهی اختراع کرده است که میتواند آب را به طلا تبدیل کند.
My neighbor is a crackpot - he believes in aliens and thinks he can communicate with them.
همسایهی من خل است. او به موجودات فضایی اعتقاد دارد و فکر میکند میتواند با آنها ارتباط برقرار کند.
عجیبوغریب، واهی، غیرعملی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My neighbor is a crackpot artist who paints with his toes.
همسایهی من هنرمندی عجیبوغریب است. او با انگشتان پا نقاشی میکند.
Your head's full of crackpot ideas!
کلهات پر از افکار واهیه!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crackpot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crackpot