فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cracknel

ˈkræknl ˈkræknl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    بیسکویت، نان خشک، خشکه
  • noun
    (جمع) قطعات ریز و سرخ‌کرده‌ی دنبه‌ی خوک
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت cracknel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cracknel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cracknel

لغات نزدیک cracknel

پیشنهاد بهبود معانی