آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Cuckoo

ˈkuːkuː / / ˈkʊ- ˈkʊkuː

معنی cuckoo | جمله با cuckoo

noun adjective adverb interjection

جانورشناسی فاخته، صدای فاخته درآوردن، دیوانه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

On its turret we saw a ringdove sitting / sadly saying cuckoo? cuckoo?

(خیام) دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای / بنشسته و می‌گفت که کوکو؟ کوکو؟

Have you gone cuckoo?

مگر به سرت زده است؟ مگر خل شده‌ای؟

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cuckoo

  1. noun a person regarded as strange, eccentric, or crazy

ارجاع به لغت cuckoo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cuckoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cuckoo

لغات نزدیک cuckoo

پیشنهاد بهبود معانی