۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Crackers

    ˈkrækərz ˈkrækəz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    (انگلیس - عامیانه - جمع) دیوانه، خل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - You are driving me crackers!
    - داری دیوانه‌ام میکنی!
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد crackers

    1. noun firework consisting of a small explosive charge and fuse in a heavy paper casing
      Synonyms:
      firecrackers snappers biscuits matzoth
    1. adjective afflicted with or exhibiting irrationality and mental unsoundness
      Synonyms:
      crazy mad insane mentally ill nuts nutty loony wacky daffy balmy barmy dotty demented disordered unbalanced unsound distraught wrong maniac maniacal lunatic off touched bonkers bananas cuckoo bats batty loopy screwy cracked gaga buggy fruity loco brainsick kooky kookie haywire whacky moonstruck daft non compos mentis round-the-bend around-the-bend

    ارجاع به لغت crackers

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crackers» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crackers

    لغات نزدیک crackers

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه